تنش و بحران آب

تنش و بحران آب

به طور طبیعی ، آبهای زیرزمینی نسبت به تغییراقلیم حساس هستند . افزایش تبخیر به دلیل آب وهوای گرم ، تغذیه آبهای زیرزمینی را کاهش می دهد ، که خود این تبخیر به ویژگی های پوشش گیاهی و خاک حساس است . در دسترس بودن آب زیرزمینی و برداشت آن برانسان و محیط زندگی اش اثر می گذارد . فعالیت های مختلف اقتصادی - اجتماعی با شهرنشینی گسترده و افزایش روزافزون جمعیت موجب افزایش سرانه مصرف آب شده است . حدود ۱۰۵ تالاب در ایران وجود دارد که وسعتی بالغ بر ۳ میلیون هکتار زمین را شامل می شوند . حدود ۱ ٫ ۳ میلیون هکتار از این تالاب ها تحت اثر خشکسالی قرار دارند که تاکنون ۶۰ تالاب با خشکی مواجه شده اند . تالاب های خشک شده جازموریان در استان کرمان و گاوخونی در شرق اصفهان ، دریاچه بیشتر خشک شده ارومیه در استان آذربایجان غربی و تالاب گندومان چهارمحال بختیاری آسیب های مهمی از نظر خشکیدگی دیده اند . تالاب هورالعظیم در استان خوزستان از رودخانه های دجله ، فرات در عراق و رودخانه کرخه در ایران تغذیه می شود . خشکی هورالعظیم طوفان های گردوغباروشن را در خوزستان و استان های جنوب غربی و غرب ایران تشدید کرده است . برای احیای تالابها به سراغ تخصیص حق آبه رفته ایم . در شرایط خشکسالی ، مناطق تحت تنش آبی همگی متقاضی آب و تخصیص بیشتر از سدها و دریاچه های باقیمانده هستند که این خود به منشا اختلافات بین ساکنان چندین استان همسایه تبدیل شده است . اثرهای زیست محیطی به طور کامل برای بیشترین سدهای ساخته شده در ایران در نظر گرفته نشده است . معمولا از چالشهای سدسازی کمتر صحبت می شود ، چالش هایی مانند غرق شدن مناطقی که در دریاچه سد قرار می گیرند ، اخلال در حیاط زنده پیرامون سد ، آسیب جدی و غرق شدن مکانهای تاریخی پشت سدها و فجایع محیط زیستی با منشا نادیده انگاری زمین شناسی ، مانند انتخاب محل اشتباه برای سد گتوند و انتخاب محل دریاچه سد بر روی یک کوه نمکی کوه عنبل ، ساخت سد نقش مستقیمی در طغیان جنگل های بالادست و بعض آسیب در زمین های پایین دست دارد که در نهایت می تواند موجب تسریع در بیابان زایی شود . هامون ، ارومیه ، بختگان ، پریشان و تاشک دریاچه ها و تالاب های ایران هستند که طی دهه گذشته حدود ۸۰ تا ۱۰۰ درصد کوچک شده اند . زاینده رود در شهر تاریخی اصفهان نیز خشک شده است . قبل از مرگ ، زاینده رود بزرگترین رودخانه در فلات مرکزی ایران بود . خشکسالی و تغییرات اقلیمی تنها دلايل فاجعه زیست محیطی در ایران نیست . مدیریت ضعیف منابع آب خسارت جبران ناپذیری به ایران وارد کرده است . این کشور با حدود ۲۲۵ میلیمتر باران در سال ۔ کمتر از یک سوم میانگین جهانی- کشوری خشک تا نیمه خشک در ۸۵ ٪ مساحت خود محسوب می شود . على رغم فشارهای موجود بر منابع آب زیرزمینی در حال حاضر یک سوم جمعیت جهان در مناطق دارای تنش آبی ، به ویژه در مناطق نیمه خشک و خشک آسیا ، خاورمیانه و شمال آفریقا و کشورهای مدیترانه ای زندگی میکنند . در بسیاری از این مناطق ، آب زیرزمینی تنها منبع قابل اطمینان آب است . زیرا آب های سطحی فصلی یا دائمی وجود ندارند . از آنجا که تقاضای آب در این مناطق عمدتا بر تولیدات غذایی متمرکز است- به عنوان مثال ، ۸۵ ٪ از مصرف آب در خاورمیانه و حدود ٪ ۹۰ در ایران منحصرا برای آبیاری کشاورزی مورد استفاده قرار میگیرد - دسترسی به آب زیرزمینی و امنیت غذایی به طور گسترده ای در هم تنیده شده و با امنیت ملی و منطقه ای مرتبط است . در دسترس بودن منابع آب زیرزمینی در جهان گرم تر و پرجمعیت تر بسیار مهم می شود ، زیرا منابع آب سطحی در دمای معتدل ۲۰ تا ۲۲ درجه افزایش می یابد و این موضوع باعث افزایش رقابت در منابع آب سطحی باقی مانده میشود . ایران کشوری است که خشکی طبیعی آن با توسعه سریع اقتصادی و اجتماعی ، شدیدتر شده ، و تقاضاآب به ویژه برای کشاورزی و مدیریت ناپایدار زمین وآب ، به هم آمیخته شده است . در دهه گذشته تقریبا در تمام زیرحوضه های آبی ذخیره آبهای زیرزمینی کاهش یافته است . ذخایر آبهای زیرزمینی ایران با کاهش ۵ ٫ ۲۵ کیلومترمکعب در سال در حال کاهش است . براساس گزارش برنامه توسعه سازمان ملل متحد ، در سال ۲۰۲۵ ، سرانه منابع آب ایران به حدود یک سوم سطح آن در سال ۱۹۹۰. سقوط می کند . دولت عمدتا بر روی برنامه هایی برای حفظ و تامین بدون قطعی و پیوسته جریان آب در خطوط لوله تهران و شهرهای بزرگی مانند اصفهان ، شیراز ، مشهد و تبریز متمرکز است . سازگاری اقلیمی و برنامه ریزی برپایه واقعیت های محیطی و وفاداری به اجرای چنین برنامه واقع بینانه ، تنها راه تاب آوری مادر برابر تنش و بحران آب است .

ثبت آگهی